سلام عزیزای مادر
این روزها همه مون درگیر این ویروس خفن هستیم از بزرگ و کوچک...
عرفان هم به شعر سرایی و خواندن شعر مشغوله :
اهای کووید 19 میخوای بری تو قلبم میمونم تو خونه شکست میخوری تو کم کم
خدامیدونه تویه دیوونه حریف ما نمیشی خیلی ضعیفی و با یه صابون کشته میشی
وسواسیم کردی بری دیگه برنگردی همه پرستارا کلافن از دست تو وامونده
و خلاصه مدام میکروفن میگیره و خونه میخونه
این شده روزهای خونه نشینی و قرنطینه ماها و ازیه طرف درس خوندن مجازی بچه ها با خانم معلم شون که غوغایی دارن از حاضری زدن بدون معطلی ... میره حاضری میزنه و البته بیشتر مقرراتی شده بچم و کلا میگه میخوام این مخ و به کار بگیرم و درست ازش استفاده کنم و بچم کچل شده از بس درس خونده ... البته کچلی با ماشین موزر و فرح هم هر موقع کاغذ میبینه چشم چشم و میخواد براش نقاشی کنه و البته که دیوارهای اتاق عرفان شده حوض نقاشی و رنگی نرگی ....وناگفته نماند که ارمان هم به بسته پاسول دستش گرفته و از صبح تا شب دنبال حریف میچرخه واسه بازی کردن و حسابی حال میکنم وقتی باهاش بازی میکنم و بازی هم 11 و بی بی جان سلام و سور و اینا رو کلا یاد گرفته و واسه من کلاس میزاره و شده معلم خصوصی مامانش الهی دورش بگردم ....
سال 1397 رو پیش ا پیش تبریک میگم...برچسب : نویسنده : erfan1mordad بازدید : 104